Wednesday, January 26, 2005 | 11:03 AM
يخ زده ام
من يخ زده ام....
در گرمترين اتاق خانه مان...در زماني كه گرماي رادياتورپشتم را ميسوزاند

حجمي شفاف وجودم را در بر ميگيرد...و خطوط در امتداد نگاهم ميشكنند
عقربه هاي ساعت آرام آرام از زمان عقب ميمانند

نگاه ميكنم....
سياه شدن دستانم را ميبينم
و دست نوشته هايي كه در ناتمامي خود محو ميشوند
خون دررگهايم از حركت باز ميايستد
و اين جنين تازه به درد رسيده - كه سالهاست آبستن حضورش هستم- بار ديگر در گوشه اي آرام ميگيرد....
 
معرفى نويسنده

سكوت


پر پرواز ندارم اما دلي دارم و حسرت درناها، و به هنگامي که مرغان مهاجر در درياچه ماهتاب پارو ميکشند خوشا رها کردن و رفتن! خوابي ديگر به مردابي ديگر.....
آخرين يادداشت‌ها
بايگاني سكوت
ديگر دوستان
!Blogroll Me
جستجو


ابزار وبلاگ

 
© Copy Right By Sukoot - All rights reserved | Designed By Gladiator | Powerd by Blogger