Tuesday, July 26, 2005 | 3:25 PM
یک صندلی
یک صندلی کنار رویاهایم
از آن تو.....
بنشینی یا بروی!
<فروغ>
Monday, July 18, 2005 | 4:10 PM
عکسی از آرشیو Elizabeth Opalenik
"...."
Friday, July 15, 2005 | 11:47 AM
آینه

آینه,آینه حقیقت را برایم
بگو ...
زنی را دیدم که صورتش را در آینه ای شکسته می نگریست
آنگاه درآینه خنده ای کرد و رفت......
او نقش شکسته صورتش را ندید.....!!!
آینه ...من شکسته ام یا تو؟!!!
آینه,آینه حقیقت را برایم
بازگو ...