» ÙادداشتâÙبÙÙ: نامه اي براي تودستهايمديالكتيك تنهاييگواهي عدم سوءسابقه!!!!!نه ...تكرار...بي نامبال و پرشعري از مولانامدراتوكانتابيله
» صÙØÙâ٠اصÙÙ
Tuesday, October 26, 2004 | 1:10 AM
به آفتاب سلامي دوباره خواهم داد....
به آفتاب سلامي دوباره خواهم داد
به جويبار كه در من جاري بود
به ابرها كه فكرهاي طويلم بودند
به رشد دردناك سپيدارهاي باغ كه با من از فصلهاي خشك گذر ميكردند
به دسته هاي كلاغان كه عطر مزرعه هاي شبانه را براي من به هديه مياوردند
به مادرم كه دراينه زندگي ميكرد وشكل پيري من بود
و به زمين كه شهوت تكرار من درون ملتهبش را از تخمه هاي سبز مي انباشت
سلامي دوباره خواهم داد
ميآيم ميآيم ميآيم
با گيسويم: ادامه بوهاي زير خاك
با چشمهايم:تجربه هاي غليظ تاريكي
با بوته ها كه چيده ام از بيشه هاي آنسوي ديوار
ميآيم ميآيم ميآيم
و آستانه پر از عشق ميشود
و من در آستانه به انها كه دوست ميدارند
و دختري كه هنوز انجا
در آستانه پر عشق ايستاده سلامي دوباره خواهم داد
(فروغ فرخزاد-تولدي ديگر)
به جويبار كه در من جاري بود
به ابرها كه فكرهاي طويلم بودند
به رشد دردناك سپيدارهاي باغ كه با من از فصلهاي خشك گذر ميكردند
به دسته هاي كلاغان كه عطر مزرعه هاي شبانه را براي من به هديه مياوردند
به مادرم كه دراينه زندگي ميكرد وشكل پيري من بود
و به زمين كه شهوت تكرار من درون ملتهبش را از تخمه هاي سبز مي انباشت
سلامي دوباره خواهم داد
ميآيم ميآيم ميآيم
با گيسويم: ادامه بوهاي زير خاك
با چشمهايم:تجربه هاي غليظ تاريكي
با بوته ها كه چيده ام از بيشه هاي آنسوي ديوار
ميآيم ميآيم ميآيم
و آستانه پر از عشق ميشود
و من در آستانه به انها كه دوست ميدارند
و دختري كه هنوز انجا
در آستانه پر عشق ايستاده سلامي دوباره خواهم داد
(فروغ فرخزاد-تولدي ديگر)
» در صÙرت اÙ
کاÙØ Ùارس٠بÙÙÙسÙد... Ù
Ù
ÙÙÙ!