» يادداشت‌قبلي: پنهانت میکنم...انتظارمن متولد شدمکاشانبا من سخن بگوآواز عاشقانهسکوت و خاموشینقش‌هامرزهاافکار پراکنده 
» صفحه‌ي اصلي

Saturday, December 24, 2005 | 7:08 PM
شک
هر از چند گاهی باید به خطوط پررنگ زندگی شک کرد!
درست میگویی...
عشق گاهی دیوار اتاقم را به قاب نفرت آذین بسته است
من نیز در آینه روزگار بارها خود را نشناختم و چهره ای دیگر را باور کردم....
باید به من نیز شک کرد.. که تنها من نیستم!!

آفتاب چهره ام را میشوید و شب من را در عمق خود پناه میدهد....
آیا خورشید را باور داری؟
کدامین باور این گوی آتشین را مظهر روز نامید....
میدانی...
باید به خورشید نیز شک کرد!!

براي دوستتان بفرستيد.


به خاطر بسپار (?)

All personal information that you provide here will be governed by the Privacy Policy of Blogger.com. More...

 
12:08 AM | Anonymous Anonymous |  
شكاك چرا يه ندا نميدي كه آپديت كردي؟!
11:05 AM | Anonymous Anonymous |  
مينای عزيزم سلام...شک و ترديد يعنی توجه به بود و نبود چيزی...شک هميشه جزو زيبايی های زندگی من بوده....گاهی لازمه تا به وجود حتی خودمون هم شک کنيم تا به نتايج زيبايی دست پيدا کنيم.
2:11 PM | Anonymous Anonymous |  
شك يكي از چيزهايي است كه حد مرزي بين انسان بودن و انسان نبودن است.بدون شك هيچ چيزي در دنيا ارزشي ندارد.هيچ چيز
2:13 PM | Anonymous Anonymous |  
"به پرواز شك كرده بودم
و به شانه هايي كه از وبال بال خميده بود"
اگر اشتباهي ديدي ببخشيد لطفا.چون آخرين باري كه اين شعر رو خوندم 11 سال پيش بود
همواره پيروز باشي
2:56 AM | Anonymous Anonymous |  
از ظواهر امر اینجوری به نظر می رسه که یه سفری به کنار دریا داشتی.چون اونجا افتاب تنده و یادت رفت کرم ضد افتاب استفاده کنی خوب طبعا صورتت سوخته.نکته اینجاست که افتاب کارشو انجام داده.بنابراین شکی که به خورشید داری بی دلیله.حالا تو یا نباید میرفتی یا اینکه کرم ضد افتاب با خودت میبردی...
البته مینا جان من خودم شک دارم که این حرفهایی که زدم واقعیت داشته باشه.
با ارزوی سلامتی
2:58 AM | Anonymous Anonymous |  
از ظواهر امر اینجوری به نظر می رسه که یه سفری به کنار دریا داشتی.چون اونجا افتاب تنده و یادت رفت کرم ضد افتاب استفاده کنی خوب طبعا صورتت سوخته.نکته اینجاست که افتاب کارشو انجام داده.بنابراین شکی که به خورشید داری بی دلیله.حالا تو یا نباید میرفتی یا اینکه کرم ضد افتاب با خودت میبردی...
البته مینا جان من خودم شک دارم که این حرفهایی که زدم واقعیت داشته باشه.
با ارزوی سلامتی
6:14 PM | Anonymous Anonymous |  
آنقدر به پرواز شک کردم که پرواز فراموشم شد!

» در صورت امکان، فارسي بنويسيد... ممنون!

نام:    

وبلاگ:

   

معرفى نويسنده

سكوت


پر پرواز ندارم اما دلي دارم و حسرت درناها، و به هنگامي که مرغان مهاجر در درياچه ماهتاب پارو ميکشند خوشا رها کردن و رفتن! خوابي ديگر به مردابي ديگر.....
يادداشت‌هاي اخير
بايگاني سكوت
ديگر دوستان
!Blogroll Me
جستجو


ابزار وبلاگ

 
© Copy Right By Sukoot - All rights reserved | Designed By Gladiator | Powerd by Blogger