» ÙادداشتâÙبÙÙ:
» صÙØÙâ٠اصÙÙ
Sunday, October 03, 2004 | 10:30 PM
سكوت
خيلي وقته كه يه جورايي احساس ميكنم كه تمام چيزهاي اتاقم يخ زده ...حتي حسهايي كه هر كس نسبت به فضايي كه بيشتر وقتش را توش ميگذرونه با تمام چيزهايي كه نسبت بهشون احساس تعلق ميكنه همه وهمه منجمد شدند .....انگار خودم هم به دنبالشون دارم يخ ميزنم.
اين مقدمه را گفتم تا شايد يه جوري اين نوشته را شروع كنم يا دليلي واسه نوشتن پيدا كنم.
نه فقط براي اينكه توضيحي به بقيه داده باشم بلكه يه راهي هم براي خودم تا شايد بتونم يه سرنخي از اين انجماد روحي پيدا كنم.
كتابهام يه گوشه دارند خاك ميخورند ميدونم دوتاشون هم زير تخت اتاقم منتظرند تا بلكه دوباره يه سري بهشون بزنم روي پالت رنگمرنگها جوري خشكيدند كه فكر نكنم ديگه بشه ازش استفاده كرد!صد جور فكر و ايده اماچه فايده!اين هم از نمايشگاه امسال!
ودست اخر پيانو كه كم كم همه را داره به اين فكر ميندازه كه ممكنه به عنوان دكور بشه يه دو تا گلدون هم روش گذاشت.....و اين شده زندگي من.....
حالا مي خوام با نوشتن چي را دوباره پيدا كنم اون را هم نميدونم!
كاشكي اين مش قاسم يه دستي هم به سروكله من ميكشيد شايد يه چيزي اون گوشه ها گم شده كه من نمي بينم! شايد هم مي بينم اما به روي خودم نميارم.......
به هر حال شايد اين مقدمه اي باشه واسه شروع يك weblog شخصي....نميدونم شايد خيلي مزخرف از اب در بياد .....شايد هم يه موقع ديگه حوصله نكنم توش چيزي بنويسم!
شايد هم...................نميدونم!
به هرحال از اينجا شروع ميكنم، سكوت .
سلام من مينا هستم!
اين مقدمه را گفتم تا شايد يه جوري اين نوشته را شروع كنم يا دليلي واسه نوشتن پيدا كنم.
نه فقط براي اينكه توضيحي به بقيه داده باشم بلكه يه راهي هم براي خودم تا شايد بتونم يه سرنخي از اين انجماد روحي پيدا كنم.
كتابهام يه گوشه دارند خاك ميخورند ميدونم دوتاشون هم زير تخت اتاقم منتظرند تا بلكه دوباره يه سري بهشون بزنم روي پالت رنگمرنگها جوري خشكيدند كه فكر نكنم ديگه بشه ازش استفاده كرد!صد جور فكر و ايده اماچه فايده!اين هم از نمايشگاه امسال!
ودست اخر پيانو كه كم كم همه را داره به اين فكر ميندازه كه ممكنه به عنوان دكور بشه يه دو تا گلدون هم روش گذاشت.....و اين شده زندگي من.....
حالا مي خوام با نوشتن چي را دوباره پيدا كنم اون را هم نميدونم!
كاشكي اين مش قاسم يه دستي هم به سروكله من ميكشيد شايد يه چيزي اون گوشه ها گم شده كه من نمي بينم! شايد هم مي بينم اما به روي خودم نميارم.......
به هر حال شايد اين مقدمه اي باشه واسه شروع يك weblog شخصي....نميدونم شايد خيلي مزخرف از اب در بياد .....شايد هم يه موقع ديگه حوصله نكنم توش چيزي بنويسم!
شايد هم...................نميدونم!
به هرحال از اينجا شروع ميكنم، سكوت .
سلام من مينا هستم!
شاهین D: